Tuesday, April 24, 2007



آن عکسی از طبیعت هنر است که رازی روحانی در خود نهفته باشد. رمزی که از رنگ ها فرا می رود و آن سوی بافت می ایستد. وجوب وجود نقشه ی گنجی نایافتنی و وسوسه انگیز مثل مه ای ملایم از کادر سرایت می کند و روح را با آن چه در قابلیت چشم نیست مسموم- مسموم یعنی مشموم- می کند. لنز کانونش را در ماورای حضور ذهن بیننده می اندازد و جایی را مثل دلشوره می شوراند. حضور دوباره در فضا مثل زاده شدن، ره آوردش رنجی قاطعانه است. حضور در فضایی که حضورش آشناست و فضایش نا آشنا. بعضی عکسها همان ذره بینی هستند که کودک-عکاس در ظهر تابستانی بر دل- مورچه ی بیننده می گیرد.


No comments: